فیلمهای فراوانی با این مضمون در سینمای جهان ساخته شدهاند و با تکیه بر فیلمنامهای قوی، کارگردانی هوشمندانه، شخصیتپردازی و بازیهای تاثیرگذار نقشآفرینان به نمونههایی به یادماندنی و جاودان در تاریخ سینما بدل شدهاند.
از فیلمهای کلاسیکی همچون «محکوم به مرگی گریخته است»، «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» یا «دیوانهای از قفس پرید» تا آثار سالهای اخیر مثل «مسیر سبز» و «ژاکت»، همگی به نوعی در همین مجموعه جای میگیرند. اما در سینمای ایران به جز فیلم در حال اکران «پابرهنه در بهشت» تجربه قابل ذکر دیگری را نمیتوان به یاد آورد.
بهرام توکلی با پیشینه ساخت یازده فیلم کوتاه، یک فیلم نیمهبلند و دو کار مستند، کار دشواری را در سینمای ما آغاز کرده است. اولین فیلم بلند او اثری جسورانه و سرشار از ایدههای تازه است که البته همخوان با سینمای جریان اصلی که در اینجا سینمای بدنهاش مینامند، نیست. «پابرهنه در بهشت» با روایت شخصیت اصلیاش از محیط قرنطینه بیماران لاعلاج آغاز میشود.
این شخصیت با بازی هومن سیدی، نه همچون قهرمان فیلم «ژاکت» و «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» بیمار است و نه مثل راوی «مسیر سبز» سر نگهبان و زندانبان؛ او یک روحانی داوطلب است که نمیخواهد موعظهگر باشد و برنامهای هم برای کنترل و مراقبت از بیماران ندارد؛ میخواهد به هر شکل که میتواند به آنان کمک کند و این فرم از شخصیتپردازی فاصله مشخصی میان او و دکتر موسس قرنطینه، سرپرستار، نظافتچی و سایر شخصیتهای «غیربیمار» فیلم ترسیم میکند اما انگیزههای او هنوز کاملا معلوم نیست و گفتار روی متن هم آکنده از نوعی ابهام، تردید و تاریکی است که در تکتک نماها و تصاویر فیلم نیز دیده میشود.
روحانی جوان فیلم در دل فضایی توهمزا و حتی ترسناک جای میگیرد، به سردردهایی که در دوران کودکی داشته اشاره میکند و به تردیدهایش در مواجهه با وضعیت بغرنج بیماران، اما وقتی که دکتر- با نقشآفرینی امین تارخ- از او درباره اهمیت گناهان این افراد میپرسد با قاطعیت پاسخ میدهد که تنها به گناهان خودش فکر میکند.
تنها چیزی که ما درباره این طلبه جوان میدانیم این است که نامش یحیی است و اطلاعات دیگر، محدود به حضور او در محیط تنگ قرنطینه میشود و حتی فلشبکها هم گذشته یحیی و سابقه او را شرح نمیدهند.
ابهام دیگر موجود در فیلمنامه، نوعی بیماری است که هرگز هیچکس درباره آن حرفی نمیزند و تنها در اوایل فیلم از طریق یکی از دیالوگهای کوتاه دکتر میفهمیم که تمام تاثیر مخرب بیماری ناشی از ایجاد نقص در سیستم ایمنی بدن است.
شاید این در کنار موقعیت تضعیف شده روحی بیماران نوعی تاکید نمادین باشد تا فضای وهمآلود فیلم از واقعیت بیشتر فاصله بگیرد. سبک بصری «پابرهنه در بهشت» نزدیک به آثار مستند است و نماهایی که با دوربین روی دست گرفته شده و تصاویر کوچهها و خیابانهای شهر نیز این برداشت را تقویت میکند.
شاید بخش عمدهای از اثرگذاری فیلم مدیون کار ارزشمند حمید خضوعی ابیانه باشد که سیمرغ فیلمبرداری جشنواره بیست و پنجم را هم از آن خود کرد. بازی درخشان افشین هاشمی در نقش شاهو نیز امتیاز دیگر فیلم به حساب میآید که برای خود او نیز سیمرغ بهترین نقش مکمل را به ارمغان آورد.
نزدیکترین شخصیت به یحیی، شاهو است که نسبت به سایر بیماران بیشتر حرف میزند و دیالوگهای طنزآمیز او نیز گاهی در روند تلخ و تیره ماجرا وقفه ایجاد میکند. بازی افشین هاشمی آنقدر تاثیرگذار است که با مرگ شاهو، فیلم هم تقریبا به پایان میرسد. هر چند که در فیلمنامه هم این تاثیر ویژه پیشبینی شده است و یحیی از آنجا به بعد است که به بخش دائمی میرود و همانجا ماندگار میشود.
بخش دائمی که بیماران، آن را بهشت میخوانند، پایان داستان تمام اعضای قرنطینه را نیز شکل میدهد. آن راهرو و اتاقهایش از معدود مکانهایی است که از دسترس دوربین دقیق و نکتهسنج فیلم دور میماند. یحیی از «همنشین رنج و مصیبت با فیض خداوندی» حرف میزند و همزمان قفل در راهروی بخش دائمی را باز میکند و چهرهاش غرق نور میشود. این نوری است که تنها در راهروی بهشت وجود دارد و در هیچ کدام از بخشهای قرنطینه اثری از آن دیده نمیشود.
بهرام توکلی در خلق شخصیت یحیی و دکتر چندان موفق عمل نکرده است که این بیش از همه به ضعف معمول اکثر آثار سینمایی ما، یعنی ضعف فیلمنامه مربوط میشود. اما بیهیچ اغراقی میتوان گفت که کارگردانی «پابرهنه در بهشت» تقریبا بینقص است.
نباید این نکته را هم از یاد برد که این به هر حال اولین فیلم بلند توکلی است و باید شجاعت و تلاش او را در ساخت یک اثر منحصر به فرد و متفاوت تحسین کرد. ناراحتکننده است که این فیلم تنها با 4 سینما اکران خود را آغاز کرده است و میزان تبلیغات هم متاسفانه از عدد صفر فراتر نمیرود. آزاردهنده است که در یک سینمای مرکز شهر و در ساعات بعد از ظهر، تنها شخصی باشم که در پایان فیلم از سالن خارج میشوم(!) و در عین خروج، سالن انتظار را میبینم که برای فیلم دیگری شلوغ شده است؛ فیلمی که در قیاس با «پابرهنه در بهشت» نه حرف تازهای دارد و نه پرداخت متفاوتی... .